عصر ساختمان- صبح یک روز بهاری در سال ۹۷ هجری شمسی را تصور کنید که درحال گذر از پل خواجو ناگهان وارد سال ۹۷۷ هجری میشوید و با انسانهایی برخورد میکنید که همه چیزشان با شما متفاوت است.
به گزارش پایگاه خبری «عصر ساختمان» به نقل از ایسنا، در اصفهان پل شاه را همه میشناسند، همان که نام دیگرش پل رکن الدین است و این روزها خواجو صدایش میزنند. همان پلی که در روزگاران قدیم گذرگاه امن مردم نصف جهان بوده و بسیاری مردم اوقات فراغت خود را آنجا میگذراندند.
پل خواجو برای اهالی شهر گنبدهای فیروزهای یکی از زیباترین و بهترین مکانهایی است که در حاشیه رودخانه زاینده رود قرار داشته و به لحاظ معماری و کاشی کاری نیز از ویژگیهای شگرفی برخوردار است.
این پل که در عهد صفوی به محلی برای عبور و مرور و زندگی شاه عباس صفوی دوم تبدیل شده بود، گاهی نیز برای تماشای مسابقات قایقرانی و شنای پادشاهان و امیران هم مورد استفاده قرار میگرفت.
جدای از کارکردهای این پل بسیار زیبا برای زندگی ملوکانه صفویان، خواجو گذرگاهی ایمن برای مردمی بوده که هر روزه در کنار این پل زندگی میکردند و مشغول به کار بودند.
اما حالا خواجو روایتگر سبک دیگری از زندگی انسانهاشده، زندگی که با مدرنیته تلفیق شده و دیگر خبری از آن کهنگی و قدیمی بودن ندارد، دیگر خبری از اسب و شتر و قاطر نیست که بتوانند با آن از روی پل عبور کنند و حتی دیگر خبری از رودخانه نیست که اهالی اصفهان برای تماشای مسابقات شنا و قایقرانی و شنیدن صدای پای آب به کناره آن بروند.
اما امروز به مناسبت فرا رسیدن بهار 97 و نوروز که بهانهای برای سفر به این موزه شهر زیباست، سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان بر آن شد تا در ویژه برنامهای به نام "تاریخ به وقت فروردین" شکلی دیگر از نصف جهان را به مسافران و اهالی شهر نشان دهد.
تصور کنید صبح یک روز بهاری در سال 97 هجری شمسی و 2018 میلادی درحال گذر از پل خواجو ناگهان وارد سال 977 هجری میشوید و با انسانهایی برخورد میکنید که همه چیزشان با شما متفاوت است.
رنگ و مدل لباس، ادبیات کلامی، شغل، راه رفتن و همه چیزشان با شمایی که در زمان اکنون زندگی میکنید متفاوت است، از کوچکترین رفتار و حرفها گرفته تا بزرگترین آنها.
همینقدر که شوکه آرام آرام گامهای خود را برمیدارید و با چهرهای متعجب هاج و واج اطرافیانتان را نظاره میکنید که دوربین به دست درحال تصویربرداری از این جماعت نوظهور هستند، ناگهان صدای شیپور و تبلها به گوش میرسد که خبر از فرا رسیدن و آغاز بهاری دیگر دارد.
سرتان را بالا آورده و به قسمت شاه نشین که درست در میانه پل قرار دارد، نگاه میکنید که سربازی با لباس قرمز و کلاه شیپوری، نیزه به دست و سپر بسته به کمر توجه شما را به خود جلب میکند.
مردی که در کنارش یک پیرمرد با ردایی زرد رنگ و کلاهی شبیه به عمامههای امروزی قلم به دست ایستاده هرازچندگاهی به اطراف نگاهی انداخته و نطقی بر دفتر خود مینویسد.
در پایین پل هم عدهای دیگر با همان لباسهای قدیمی ایستادهاند و مشغول فروش دوغ و گوشفیل، گز مخصوص اصفهان و ترشی و تنقلات هستند و مردم عادی و مسافران برای خرید همان خوردنیهای خوشمزه وارد عمل میشوند.
البته درمیان شهروندان امروزی هم عدهای از ساکنان اصفهان قدیم هستند که با همان لحن کتابی خود مشغول گپ و گفت با امروزیان شده و از احوال دلهایشان جویا میشوند.
از تکنولوژی میپرسند و تاثیرات و تهدیدهایی که برای جامعه داشته، از اینکه قدیمترها چگونه دید و بازدید میکردند و سرگرمیها چه بوده، از اینکه با وجود دوری مسافتها اما دلها چقدر به یکدیگر نزدیک بودند و شاید این رفتارها همه تلنگری بود که به خودمان بیاییم برای کمی بیشتر باهم بودن، بیشتر خندیدن و قدر یکدیگر را دانستن.
یک نمایش، یک دنیا حرف از دل زاینده رود
در گوشهای دیگر که میشود ضلع غربی پل خواجو، دو نفر درحال اجرای تئاتر خیابانی هستند؛ با همان شکل و شمایل قدیمی. نمایشی که سرآغازش آب است و پایانش قصه غم انگیز خشکی زاینده رود. درگیری طنازانه بین داروغه و یک آبفروش یا همان سقای خودمان که به زیبایی متلکهای سیاسی و اجتماعی را روانه هم میکنند تا تلخی حرفهایشان با لبخند تماشاچیان از بین برود.
استقبال بینظیر مردم از تاریخ و گذشته اصفهان
استقبال گرم مردم اصفهان و مسافران نوروزی از ویژه برنامه "تاریخ به وقت فروردین" نشان داد که این مردم به تاریخ شهر و کشور خود علاقه دارند. آنها ریشه تاریخی خود را حفظ کردهاند و این را به وضوح میشد از رفتار و حرفهایشان با مردم آن روزگاران فهمید و شاید بهتر است این برنامههاتنها محدود به مناسبتهای تقویم نباشد تا نسلهای ما نیز دچار گسستگی تاریخی در دل زمان نشوند.