خشت این شهر هیچوقت ترک نمیخورد
عصر ساختمان- اگرچه بافتهای قدیمی برخی شهرها به برج و آپارتمان بدل شدهاند، یزد هنوز با کوچههای کاهگلی و خانههای بادگیرهایش نفس میکشد.
عصر ساختمان- اگرچه بافتهای قدیمی برخی شهرها به برج و آپارتمان بدل شدهاند، یزد هنوز با کوچههای کاهگلی و خانههای بادگیرهایش نفس میکشد.
به گزارش پایگاه خبری«عصرساختمان»به نقل از خبرگزاری فارس،گروه گردشگری محیط زیست: «ما در این کوچه پسکوچهها بزرگ شدیم، هر دیوارش برای ما یک خاطرهست، نه فقط یه خشت. وقتی از یزد صحبت میکنند، بوی نون تازه از تنور میاد، صدای پای کاروان را در بازار رو حس میکنم. کاش همه بدانند که این خشتها فقط گل و کاه نیست، قلب تپنده تاریخ است.» این نوشته یک شهروند یزدی در برنامه ایکس است که از حال و هوای بافت تاریخی میگوید.
در اطراف مسجد جامع یزد، قدم به دنیایی میگذاری که زمان در آن کندتر میگذرد، یا شاید ایستاده است. اینجا کوچههای تنگ آجری، با سقفهای طاقدار، همانند دالانهای حافظه، هرکسی را از امروز به دیروز میبرند.
در یکی از کوچههای بافت تاریخی یزد، حیاط وسیع یکی از کاروانسراهای بازسازیشده را نشان میدهد؛ جایی که معماری سنتی، با طاقهای pointed و ایوانهای بلند، همچون شعر حافظ روی دیوارها نشستهاند. ساختار چوبی عظیمی که در تصویر دیده میشود، بخشی از یک نخل سنتی برای آیینهای عزاداری محرم است، که نمادی از وفاداری و همبستگی مردم یزد با میراث شیعیشان بهشمار میآید.
به سراغ یک گردشگر میرویم و اوقتی از حال و هوای قدم زدن در این بافت تاریخی میپرسیم، میگوید که «وقتی تو این کوچهها راه میروی، انگار از یه قاب قدیمی رد میشوی. هر دیوار، قصه خاصی دارد؛ حتی قناتی که دیدم، برای من یک معجزه بود.»
بازار سرپوشیده با طاقهای ضربی و نورگیرهایی که از سقف میتابد، تو را به دوران صفوی و قاجار میبرد. هر دَرِ بسته این بازار، گویی دفتری از داستانهای داد و ستد، خنده و چانهزنی، و روزمرگیهای شیرین مردم است. مغازهها بستهاند، اما سکوت این راهروها، همچون نوای یک سنتور آرام، تو را دعوت به تأمل میکند.
یک راهنماری محلی به نام علی معتقد است که «بافت تاریخی یزد فقط خشت و طاق نیست؛ در اینجا فرهنگ خوابیده است مردم هنوز با زبان شیرین یزدی حرف میزنند، نخل را در محرم بلند میکنند، یا مثلا هنوز پای سماور مینشینند و قصه میگویند.»
وقتی یکی از کوچه را به انتها میرسانی، به قناتی میرسید. شاهکاری از مهندسی ایرانی که با دستانی خالی، آب را از دل کویر به سطح زمین رسانده است. این چاه تاریک، با آن دهانهی آجری و نردههای آهنی، مانند دری به جهان زیرزمینیست، جایی که در سکوت و تاریکی، زندگی جریان دارد.
بین قنات و کافههای سنتی اما امروزی تنها چند قدم فاصله بود. کافههای سنتی با طراحیهای دلنشین و نوشیدنیهای اصیل ایرانی، روحی تازه به این بافت دادهاند. این ترکیب اصالت و نوسازی، یزد را نه یک موزهی بیجان، بلکه شهری زنده و تنفسدار کرده است.
گلچین این منطقه از مسجد جامع یزد چیده شده که در نزدیکی این مکانها واقع شده، شاهکار دوره ایلخانی و تیموریست؛ با منارههایی که چون دو نگهبان بلند، بر شهر سایه افکندهاند. بافت اطراف این مسجد، شامل بازار خان، آبانبارها، کاروانسراها و خانههای تاریخیست که بیشترشان با مرمتهای اصولی، همچنان زنده و پویا هستند. این منطقه بخشی از میراث جهانی یزد به ثبت رسیده در یونسکو است.