مدیران خودروعصر اعتبار

تخت جمشید، کاخ نوروزی

عصر ساختمان- چیزی به تمام‌شدن آخرین برگ‌های تقویم امسال نمانده است و سال دارد آخرین لحظات خود را سپری می‌کند وزمین آخرین نفس‌های زمستانی را به آسمان می‌فرستد واین اتفاق نشان‌دهنده ‌نزدیک‌شدن به بهار و زمان برگزاری بزرگ‌ترین جشن ایرانیان«نوروز باستانی»است. ‌اگر نیک بنگریم جشن‌ها ویژگی مشترک تمامی فرهنگ‌ها هستند.

تخت جمشید، کاخ نوروزی
نسخه قابل چاپ
چهارشنبه ۰۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۲:۰۰

    به گزارش پایگاه خبری «عصر ساختمان»، نوروز جشن ملی و آیین کهنی است که در گذرگاه هزاره‌ها و در دوران مختلف این سرزمین برترین نمادهای انسانی و فرهنگی را درخود گنجانده و آنچنان در ناخودآگاه فرهنگی این سرزمین ریشه دوانده که هیچ بخشی از تاریخ ایران،توانایی انحصار آن را ندارد.

    جشن نوروز از کجا آمده است؟
    نوروز به عنوان کهن‌ترین و برترین نمادفرهنگی ایران به بومیان ساکن در فلات ایران تعلق دارد،زیرا در فلات ایران قبل از حضور آریایی‌ها،سومری‌ها و بابلی‌ها ساکن بودند وآریایی‌ها که احتمالا قبل از ورود به این منطقه جشن سال نو را به سبک اقوام هند و اروپایی در آغاز پاییز برگزار می کردند، با ورود به ایران تحت تاثیر اقوام قبل از خود،نوروز را جشن سال نوی خود انتخاب می کنند.
    نوروز، جشن طبیعت، جشن آفرینش، جشن پیروزی نور بر ظلمت و گسترش بنیادها و عناصر مدنیت بوده است . اما از جنبه‌ای دیگر نوروز نماد هویت فرهنگی و مرکزیت سیاسی این سرزمین نه‌تنهابر فلات بلکه بر تمدن‌ها و قلمروهای پیرامونی آن بوده است‌.

       قدمت جشن نوروز
    اول فروردین روزی است که جمشید پس از چند سده جنگ با دیوان و ددان، زمین را از شر آنان پاک کرد و آن روز را عید شادی نهاد. این روز اعتدال بهاری است و طول روز و شب در ایران زمین به اندازه یکدیگر می‌شود. پس اعتدال و سازش در میان شب و روز برقرار است. سرما و گرما که نماد بدی هستند در این روز راهی ندارند. این موارد از نشانه‌های دادگری جمشیدشاه است.

       نوروز در روزگار هخامنشیان
    درست است که جشن نوروز و اصولا تمام جشن‌ها در باور و اعتقادات مردم یک سرزمین ریشه دارند و مردم صاحبان اصلی و ابداع‌کنندگان این رسم‌ها بوده‌اند، اما بدیهی است که رویکرد حکومتی فرمانروایانی که کوشیده‌اند برای نزدیک‌تر‌کردن خود به توده‌های مردم خود را علاقه‌مند و دوستدار این رسم‌ها نشان دهند، آرایش ویژه‌ای به این رسوم در طول تاریخ داده است؛به گونه‌ای که مثلا نخستین جلوه حکومتی و بسیار با شکوه برگزاری این جشن در زمان هخامنشیان آنچنان پر آیین است که در نظر محققان، بنایی مثل تخت جمشید برای برگزاری هر چه با شکوه‌تر این جشن ساخته شده است؛ گرچه در تخت جمشید مدرک و نوشته مستندی در دست نیست که نشان‌دهنده برگزاری نوروزی در آنجا باشد،اما برخلاف پندار بسیاری از تاریخ‌نویسان و پژوهندگان،تخت جمشیدهیچ‌گاه به معنای سیاسی پایتخت هخامنشیان نبوده است و به لحاظ جغرافیایی نیز دور افتاده‌تر از آن است که بتواند مرکز امپراطوری پهناوری چون ایران آن روزگار قرار گیرد و به نظر می‌رسد این مجموعه عظیم که داریوش بنیانگذار آن است،به منظور برگزاری جشن‌های نوروزی ساخته شده است. اینطور به نظر می رسد تخت جمشید مرکز اجرای آیین‌ها یعنی صحنه اجرای جشن سالانه‌ای است که ملت‌های امپراطوری هخامنشی در آن گرد می‌آمدند تا دیون خود را بپردازند و وفاداری خود را به شاه نشان دهند.
    هیات‌های نمایندگی دسته‌جمعی از پلکانی که طوری ساخته شده بود که می‌شد با اسب از آن بالا رفت و از میان دروازه‌های کاخ و کنار دیوارهای کنگره‌دار که گفته‌اند نمادی از کوه مقدس بوده‌اند، می ‌گذشتند و به کاخ صد‌ستون وارد می‌شدند.
    جالب اینجاست که نام این مجموعه هم تخت جمشید نبوده، یونانیان آن را پرسپولیس، یعنی شهر پارسی می‌نامیدند و واژه تخت جمشید بعدها بر اساس باور مردمی بر این مجموعه عظیم نهاده شده است که این مهم نشان‌دهنده پیوند ناخود‌آگاه ایرانیان با اسطوره پیدایش این جشن در روزگار جمشید است.
    نام هخامنشیان که می‌آید، بی‌درنگ همه به یاد معماری تخت جمشید‌، سازه و ستون‌های برافراشته‌اش می‌افتند که رو به سوی آسمان آبی قد کشیده و شکوه و عظمتی خاص را به نمایش گذاشته‌اند. مگر می‌شود که چنین بنای شکوهمندی میزبان جشن کهن نوروز نبوده باشد؟
    شاید در میان آثار مکتوب آن زمان اثری از نوروز را نتوان دید اما نقش و نگارهای معمارگونه به جا مانده بر تن تخت جمشید از برگزاری جشن نوروز در این بنای ماندگار حکایت دارند.
    در حقیقت تخت جمشید پایتخت تشریفاتی و آیینی هخامنشیان بود که در آن جشن‌های نوروز و مهرگان با شکوه هر چه بیشتر برگزار می‌شد و نمایندگان ملت‌های پیرو شرکت داشتند و به همین منظور این بزرگ‌ترین و با‌شکوه‌ترین بنایی که تا آن روز ‌ روی زمین ساخته شده بود و شاید نماد بهشت آرمانی مردم کهن این سرزمین بود، بنیادگذاری شد.ستون‌های به شکل درخت تراشیده، نقوش سرو و نیلوفر آبی و گل که هر جا پراکنده‌اند گویی یادآور طراوت بهار هستند.
    آیا معماری شگفت‌انگیز تخت جمشید که حتی امروز بیننده را به حیرت می‌اندازد، این ستون‌های سر به آسمان افراشته با سر ستون‌های اعجاب‌انگیز، نقش‌های کنده بر سنگ از انسان‌ها با پوشاک‌ها و سلاح‌های گوناگون و این نقش حیوانات با آن همه نیرو و قدرت افزون بر آنچه که از تزیینات و سکه‌ها و مهرها و ظروف هخامنشی پیدا شده،دلالت بر پیشرفت هنر و صنعت و فناوری آن زمان نمی‌کند؟
    نقش برجسته‌های تخت جمشید نیز این نظر را القا می‌کند که جشن سالانه در ایران وجود داشته ‌که با تغییر فصل‌ها مربوط بوده است.
    احتمالا در این جشن‌هاست که داریوش پیمان خود را با خداوند و مردم تجدید می‌کند، زیرا باور داشت یا وانمود می‌کرد که باور دارد پادشاهی را فقط اهور مزدا خدای بزرگ به او عطا کرده و او از خداوند می‌خواست این سرزمین را از سه چیز نگهدارد:
    سپاه دشمن (HAINA)، سال بد (DUSYARA) و دروغ (DRAUGA).  این دعایی است که داریوش در کتیبه خود بر دیوار جنوبی صفه تخت جشمید به خط میخی و زبان فارسی باستان برای آیندگان به یادگار گذاشته است. شاید این دعا را در مراسم جشن نوروز‌، در برابر صف نگهبانان پارسی و اشرافیان و بزرگان پارسی و مادی و نمایندگان دیگر ملت‌های تابع می‌خواند: صف سربازان پارسی و شوشی نیزه و سپر به دست که در حالت خبردار ایستاده‌اند، صف بزرگان و پارسی و مادی که از پلکان قصر بالا می‌روند و با یکدیگر در حال صحبت و تعارف هستند و صف نمایندگان اقوام تابع هخامنشی که با دستاوردهای بومی، کشاورزی، صنعتی و هنری خود هدایایی برای جشن می‌آورند، نمایش شکوهمندی از این جشن بزرگ است  که در معماری تخت جمشید به وضوح قابل مشاهده است.
    بعضی محققان بر این باورند که ساخت تخت‌جمشید خود دلیلی بر برگزاری آیین نوروزی آن هم کم‌و‌بیش همانند امروز در این مکان و در دوره هخامنشیان است.در اینجا منظور تنها نوروز به عنوان آیین سال نو و همانند آیینی است که در روزگار ساسانیان یا امروزه در اول فروردین برگزار می‌شود، نه مراسم جشن‌های بهاری و بزرگداشت شروع دوباره زندگی طبیعت.
    نقش برجسته‌های موجود در بنای تخت جمشید به خوبی نشان‌دهنده این امر است که هنگام بهار، مراسم و آیینی خاص اجرا می‌شده است.در نقش برجسته معروف به بارعام که از تالار آپادانا به محل خزانه منتقل شده است، شاه و ولیعهد را می‌بینیم که هرکدام شاخه‌های گل و البته گل‌های نیلوفر به دست دارند.در دست داشتن گل تنها اختصاص به شاه و ولیعهد ندارد؛ به‌طوری‌که در پلکان شمالی و شرقی آپادانا نیز نقوشی از بزرگان پارسی و مادی و سربازان وجود دارد که آنها را در حال گفت‌وگو و درحالی‌که برخی دستان یکدیگر را گرفته و البته شاخه گل نیلوفری نیز همراه دارند، دیده می‌شوند.
    این گل‌ها که حتما پردیس‌های تخت جمشید محل رویششان بوده، نشان‌دهنده زمان اجرای مراسم بهاری یا سال نو است. فصل گل‌دهی این گیاه وهمچنین فصل گل و زیبایی طبیعت در منطقه فارس از نیمه فروردین تا پایان اردیبهشت است. به این ترتیب زمان اجرای این جشن بهاره باید نیمه‌بهار باشد.
    از سویی دیگر نقوش نمایندگان ملل تابعه و باریافتگان و نوع پوشاک آنان موید این امر است که این نمایندگان باید در زمانی که هوا در فارس از اعتدال برخوردار بوده دور هم جمع شده باشند؛ یعنی درحالی‌که گروهی مانند هندیان و مصریان و نمایندگان آفریقایی با کمترین لباس و پای برهنه نشان داده شده‌اند، مادی‌ها یا نمایندگان مناطق سردسیر با لباس‌های ضخیم و پشمین خود دیده می‌شوند. پس از معماری و نقوش این بنا بیانگر آن است که هنگام این گردهمایی باید هوا از اعتدال برخوردار باشد.

    کتیبه نبرد شیر و گاو‌
    یکی از دلایلی که بعضی از محققان برای برگزاری جشن سال نو و نوروز در اول بهار در تخت جمشید بیان می‌کنند، نقش معروف شیر و گاو است که تعابیر بسیاری در باره آن شده است. از دیدگاه نجومی برخی نقش گاو را نشان‌دهنده صورت فلکی گاو‌  و شیر را نشان‌دهنده صورت فلکی اسد می‌دانند. در نیمه زمستان صورت فلکی شیر یا اسد در کنار نصف‌النهار قرار می‌گیرد و صورت فلکی گاو در حال غروب و ناپدید شدن است.گاو در هنر هخامنشی پاینده و نگهدارنده به شمار می‌رفته و به همین دلیل در سر ستون‌ها و در درگاه‌ها به کار رفته است . اما از طرفی گاو به ماه هم مربوط می‌شد و به حاصلخیزی و باروری هم ربط دارد.
    «پروفسور هرتسفلد»عقیده دارد: این نقش دارای اهمیت نجومی است. «اریس. ف. اشمیت» در کتاب «تخت جمشید» می نویسد: از آنجا که شیر وگاو جزو بروج دوازده‌گانه هستند، این نقش با جشن نوروز ایرانی، که با روز اول بهار مطابق است، ارتباط دارد.
    در این لوح به جای صور فلکی گاو، خرچنگ و سنبله ستارگانی مانند خوشه پروین، برساوش و سماک اعزل قرار دارد. پس صورت فلکی گاو تنها یکی از صور فلکی شناخته شده بود، نه جزء صورفلکی منطقه البروج. این در حالی است که صورت فلکی بره در آن زمان شناخته شده و طلوع آفتاب در برج حمل آغاز بهار بود. نقش بره در نقش تخت جمشید که همراه برخی از باریافتگان نشان داده شده، می‌تواند به همین دلیل باشد.
    بدون تردید یکی از آدابی که در زمان برگزاری نوروز در زمان هخامنشیان مورد توجه قرار داشته است، رسم تقدیم هدیه و پیشکش بوده که امروز هم رواج دارد. واژه «دَئوشم» به معنی پیشکش در الواح تخت جمشید بسیار تکرار شده است. آنچه در نقوش تخت جمشید نمایندگان ملل تابعه به همراه خود حمل می‌کنند، باید هدایا و پیشکشی‌هایی باشد برای شاه زمان.
    میزان این هدایا و صورت آرام و شاد نمایندگان نشان‌دهنده آن است که با رضایت خاطر و آرامش جهت شرکت در مراسم و آیین خاصی به دور هم جمع شده و هدایایی را که می‌تواند محصول خاص و شناخته شده سرزمینشان باشد به منظور تقدیم به شاه با خود آورده‌اند.
    اما بعد از هخامنشیان، در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهم‌ترین آنها نوروز و مهرگان بوده است. در واقع در ایران در رأس آیین‌های ملی ما‌، آیین‌های نوروز قرار گرفته است‌. نوروز سلسله‌جنبان هویت ایرانی است.
    بنابراین سعی در کمرنگ‌کردن و یا زدودن آیین‌های نوروزی ناشی از نا آگاهی تاریخی و اجتماعی و کاری بس خطرناک است‌. مقابله با میراث فرهنگی یک ملت راه به جایی نخواهد برد زیرا اسطوره‌های ملی را نمی‌توان از میان برداشت و یا تأثیر آن را از بین برد بلکه باید در حفظ آنها کوشید تا از نیروی درونی‌شان برای وحدت ملی بهره برد.
    اگر می‌خواهیم از محدوده سرزمین به نام ملت دفاع کرده و آن را حفظ کنیم، باید به سنت‌ها و باورهای آن سرزمین که سنت‌های ملی است و ملت به آن وابسته است، احترام بگذاریم‌.

    *نویسنده: نازنین رزم‌آهنگ

    برچسب ها
    پورسعیدخلیلی